این فینتکیها اشاره دارد به تمام استارتآپهایی که در حوزهی مالی و پرداخت یا به عبارتی فناوری مالی فعالیت دارند که میتوان به صورت کاملتر گفت استارتآپهای فینتک در ۶ حوزه اصلی پرداخت، بیمه، وام و قرض، سرمایهگذاری جمعی، مدیریت سرمایه و پردازش اطلاعات فعال هستند و قصد دارند نیازهای مالی را در جامعه به صورت سریعتر، راحتتر و ارزانتر ارائه کنند.(+)
اما قصهی پر غصهی این فینتکیها از اواخر اسفند ۱۳۹۴ شروع شد. زمانی که به یکباره تمام درگاههای واسط پرداخت فیلتر شدند. اتفاقی که علاوه بر ضربه زدن به خود این شرکتهای ارائهدهندهی درگاه، باعث شد هزاران کسب و کار کوچک و احتمالاً بزرگ دچار سردرگمی شوند.
همه چیز کجدار و مریز ادامه داشت تا اینکه درگاه پرداخت چند استارتآپ فینتک بسته شد و آتشی دوباره افتاد بر جان این فینتکیها.
بخش تاریک مسیر
این فینتکیها به واسطهی فناوری هدفی جز تسهیل کردن و بهبود خدمات مالی ندارند اما از بد روزگار به خاطر پیچیدگیها و حساسیتهای حاکم بر مسائل مالی و پولی، استارتآپهای فینتک بستری مناسب برای تخلفات مالی قلمداد میشوند تا جایی که اَنگ پولشویی را هم به خود دیدهاند.
فیلتر کردن و از ریشه خشکاندن این استارتآپها نه تنها شرایط موجود را بهتر نمیکند که هیچ، باعث به وجود آمدن مشکلات ریز و درشتی است که میتواند وجود نداشته باشد.
استارتآپهای فینتک به واسطهی سرویسهای متنوع و خلاقانهای که دارند، در حال خدمترسانی به هزاران کاربر آنلاین و کسبوکار اینترنتی هستند، حالا تصور کنید با مسدود شدنشان چه تعداد از کاربران سردرگم و چه تعداد کسبوکار کوچک و نوپا رو به نابودی خواهند رفت.
بخش غمانگیز داستان اینجاست که خود این فینتکیها علاقهمند به فعالیت با مجوزهای رسمی در چهارچوب قانون هستند، اما قانونی شفاف در این زمینه دقیقاً کجاست!
چرا باید سرگردانی و بلاتکلیفی، جواب پیگیریهای موثر و مثبت این استارتآپها باشد. در صورتی که میشود بهجای شانه خالی کردن و توپ را در زمین دیگری انداختن، با گفتگو میان مسئولان ذیربط و فعالان حوزهی فینتک، نتایج خوبی را برای روشن شدن همیشگی این مسیر تاریک و روشن به ثمر نشاند.
اما بزرگترین بخش تاریک این مسیر، در تاریکی باقی ماندن ایدههای خلاقانهای است که هرکدام میتوانند یک تحول و روشنی در زمینههای مالی و پرداخت باشند که به خاطر حرفهایی که گفته شد و میدانید، باید همیشه نقطهای تاریک باقی بمانند.
بخش روشن مسیر
در حال حاضر این فینتکیها فانوس به دست مسیر را روشن و رو به جلو حرکت میکنند که گاهی با تابلوهای خطر سقوط مواجه میشوند و گاهی تابلوهای جاده در دست تعمیر میباشد را میبینند.
چیزی که در آن امیدواری به دل راه میدهد، تعامل و پیشنهادهای بانک مرکزی برای تدوین قانونی مشخص در این حوزه است. تعیین کارگروهی برای بررسی و قانونمند کردن فعالیتهای این فینتکیها و به دنبال آن صدور مجوزهایی برای فعالیت رسمی و قانونی.
این همان نقطهی روشن مسیر است که میتواند امیدی به یک روشنایی همیشگی برای یک مسیر رو به پیشرفت در زمینهی فناوریهای مالی باشد.
همچنین بخوانید: چرا باید به فینتک ایران امیدوار باشیم؟
این مسئله نه تنها واسه فین تکی ها بد بود، بلکه واسه سایت هایی که از درگاه های پرداخت واسط اونا استفاده میکردند، هم بد بود.
مثلا من خودم یه کسب و کار راه انداخته بودم، ولی چون مجوزها هنوز آماده نشده بود، مجبور به استفاده از درگاه های پرداخت واسط بودم، که یهو یه روز مشتری ها تماس گرفتند و گفتند که نمیتونیم خرید کنیم. بعدش متوجه شدم جریان از چه قراره و زدند و همه رو فیلتر کردند.
دقیقا همینطوره، توی متن هم به سردرگرمی هزاران کاربر آنلاین و مختل شدن فعالیت بسیاری از کسب و کارها اشاره شده که بیانگر همین موضوع هست.
ممنون برای به اشتراک گزاشتن نظرت مهدی جان 🙂