در سالیان دور روزی پادشاهی هوس نصیحت و مشاوره کرده بود. برای همین از اطرافیان خود خواست تا حکیمی را به او معرفی کنند. بعد از تایید پادشاه، گروهی برای اطلاع موضوع به سمت حکیم راهی شدند. حکیم از پیشنهاد مشاوره برای پادشاه استقبال کرد اما یک شرط برای پذیرفتن آن گذاشت.
شرط این بود؛ اگر پادشاه مشاورهای از بنده میخواهند بایستی یک روز از سلطنت خود را به من بدهند و خود رعیت بشوند. پادشاه از آنجایی که کمی فرزانه بود و دلش هم حسابی مشاوره میخواست با شرایط حکیم موافقت کرد. حال روز موعود رسیده بود و حکیم و پادشاه رو در روی یکدیگر ایستاده بودند.
حکیم که طبق شرایطش امروز پادشاه بود به پادشاه که امروز رعیت شده بود گفت: امروز برای هر کاری که قصد انجامش را دارید بایستی از بنده اجازهاش را بگیرید. پادشاه موافقت کرد و سپس به گذراندن وقت خود در کاخ مشغول گردید. از آنجایی که چند ساعت گذشته بود و پادشاه نیز نیاز به قضای حاجت داشت، به سمت مستراح رهسپار شد. اما زمانی که قصد ورود داشت سربازان از ورود او جلوگیری کردند و گفتند این فرمان امیر جدید است، شرمنده!
حکیم که طبق شرایطش امروز پادشاه بود به پادشاه که امروز رعیت شده بود گفت: امروز برای هر کاری که قصد انجامش را دارید بایستی از بنده اجازهاش را بگیرید. پادشاه موافقت کرد و سپس به گذراندن وقت خود در کاخ مشغول گردید. از آنجایی که چند ساعت گذشته بود و پادشاه نیز نیاز به قضای حاجت داشت، به سمت مستراح رهسپار شد. اما زمانی که قصد ورود داشت سربازان از ورود او جلوگیری کردند و گفتند این فرمان امیر جدید است، شرمنده!
پادشاه با عصبانیت به سمت حکیم رفت و با دلخوری دلیل این کار را از او جویا شد. حکیم گفت: همانطور که توافق کردیم شما امروز تحت فرمان مایی و ما هم اینگونه فرمان دادیم. اما به یک شرط اجازه میدهیم کار خود را انجام دهی. پادشاه با حالی عجیب پرسید: به چه شرطی؟ حکیم گفت: به این شرط که حکومت خود را یکجا تقدیم ما کنی. پادشاه با صورتی سرخ و عصبانی قاطعانه نه محکمی گفت و از اتاق خارج شد.
چند ساعت بعد با حالی دگرگونتر آمد و به حکیم گفت: حکیم قرار بود تو مرا نصیحت کنی نه اینکه کبد و کلیه ما را از کار بیاندازی. حکیم گفت شرط همان است که گفتم. وقت همایونی ما را نگیر. پادشاه گفت به خدا سوگند گردن تو یکی را میزنم. این جمله را گفت و رفت.
ساعتی نگذشته بود که با حالی خرابتر از همیشه برگشت و از آنجایی که عرصه برایش تنگ آمده بود به حکیم گفت: ما با شرایط تو موافقت میکنیم، دستور بده ورودی را باز کنند تا از بین نرفتهایم. با دستور حکیم درها باز شد و پادشاه نیز دلی از عزا درآورد.
چون که مجدد پیش حکیم آمد با عصبانیت دستور داد که گردن حکیم را بزنند. اما رو به حکیم گفت: تو برای مشاوره به من اینجا آمدی، حرف آخری داری؟ حکیم گفت بلی. شما روزانه از مستراح استفاده میکنید و آن را بی ارزش ترین چیز ممکن میدانی، اما اگر پاش بیفتد و به آن عمیقا نیاز پیدا کنی، تازه قدرش را میدانید و حتی حاضرید تاج و تخت و حکومت خود را برای به دست آوردن آن واگذار کنید. نگاه شما به رعیت هم همینگونه است. شما مردم را بی ارزش میبینید و برای آنها احترامی قائل نیستید، در صورتی که نمیدانید اینان بزرگترین گنج شما هستند و اگر پاش بیفتد همین مردم بزرگترین نعمت برایتان میشوند و شما را از مرگ حتمی نجات میدهند. بدین ترتیب حکیم شروع به مشاوره دادن کرد و پادشاه سراپا گوش شد.
از این حکایت بگذریم و وارد بحث اصلی خود شویم. اهمیت کار مشاوره با یک حکایت کوتاه قابل بیان نیست و خدا میداند گاهی این مشاورهها چقدر مسیر افراد مشاوره گیرنده را دستخوش تغییر میکند. در ادامه بحث درآمد جانبی این بار به سراغ کار مشاوره از نوع آنلاین رفتهام. طبیعتا این حرفه به دانش تخصصی و سطح علمی خوب در زمینهای که قصد مشاوره دادنش را داریم نیاز دارد. برای فعالیت در این زمینه بایستی بنا را بر این بگذاریم که قرار است بی کم و کاستی و کاملا صادقانه، هر آنچه از تجربیات و دانش خود که مناسب میدانیم را در اختیار فرد مشاوره گیرنده قرار دهیم.
بسیاری از ما در کاری که به صورت روزانه انجام میدهیم متخصص شدهایم. این فعالیت میتواند در زمینه تدریس، پزشکی، کارهای فنی و یا هرچیز دیگری باشد. اگر مطمئن هستیم با آنچه که آموختهایم و تجربهاش کردهایم، میتوانیم راهگشای دیگر افرادی باشیم که نیاز به راهنمایی دارند، میتوانیم از طریق مشاوره درست، به درآمد جانبی فکر کنیم.
در صنعت تبلیغات واژهای داریم به نام WOM که مخفف Word Of Mouth Marketing میباشد. WOM از بهترین، پرتاثیرترین و کمهزینهترین انواع تبلیغاتی است که یک کسبوکار چه آنلاین و چه آفلاین از آن میتواند بهره ببرد و همانطور که حدس زدید WOM همان تبلیغات دهان به دهان مردمی است. یعنی مردمی ک از خدمات شما استفاده کردهاند، آنقدری تجربه لذت بخشی داشتند که حاضرند بدون هیچ چشمداشتی کسبوکار شما را به دیگران تبلیغ و معرفی کنند.
اهمیت این موضوع در کار مشاوره چندین برابر میشود. و این همان زمانی است که یک ویژگی خوب میتواند شمشیری دولبه بشود. یعنی در صورتی که خدمات ارائه شده بد باشد، ذهنیت افراد دیگر نسبت به آن کسبوکار چه میشود و بالعکس. برخلاف وب سایت Etsy که در مطالب قبلی به بررسی آن پرداختیم، کسبوکارهای آنلاین مشاورهای محصول قابل لمسی ندارند و این شمایید که بایستی مخاطبین خود را قانع کنید که واقعا چیزی برای ارائه دارید. از این رو در این هفته به سراغ سایت Practo رفتم. وب سایتی در رابطه با مشاوره آنلاین پزشکی، که با ورود به آن گزینه چت با یک دکتر را مشاهده میکنید.
مدل درآمدی در این کسبوکار این است که پس از کلیک روی گزینه چت با یک دکتر، به صفحهای منتقل میشوید که از شما علت مراجعه و نوع مشاوره را میخواهد. سپس بسته مورد نظر را برای پاسخگویی پزشک مربوطه انتخاب میکنید و در نهایت شماره تماسی از خود برای دریافت پاسخ میگذارید. بعد از این مراحل وارد مرحله پرداخت شده و در نهایت در مدت بسیار کوتاهی پاسخ خود را دریافت میکنید. همچنین اگر از پاسخ دریافتی قانع نشدید یا نیاز به پرسشهای بیشتری داشتید، با همان یکبار پرداخت این روند ادامه پیدا میکند تا پاسخ خود را دریافت کنید و مشمول هزینه نشوید.
برای ساخت وب سایتی با Template مشاورهای نیز سایت Yondo را مشاهده کردم، که به راحتی میتوانید برای ساخت وبسایت خود از آن استفاده کرده و در نهایت کسبوکاری آنلاین برای کسب درآمد جانبی را راهاندازی کنید.